شنبه 8 اردیبهشت 1403 - 12:08
اوقات شرعیاوقات به افق : اصفهان

جغرافیایی

جغرافیایی

برداشتي از پايان نامه مدير سايت

 3-1  شاخص هاي ژئوپلتيك در امنيت خاورميانه

عوامل جغرافیایی بی گمان در فرآیندهای سیاسی نقش داشته و موضوع قدرت را به عنوان شالوده علم سیاست تحت تاثیر قرار می دهند. از دیدگاه نظری می توان به وجود یک رابطه پیچیده و متعامل میان مجموعه عوامل جغرافیایی و پدیده های سیاسی پی برد که امروزه موضوع دانش جغرافیای سیاسی و علم ژئوپلیتیک را تشکیل می دهد.ژئوپولیتیک به عنوان «دانش رقابت و گسترش حوزه نفوذ» دولت ها و گروهای متشکل سیاسی در صدد کسب قدرت و تصرف ابزارها و اهرم ها و فرصت های جغرافیایی هستند که به انها قدرت داده و امکان چیره شدن بر رقیب را می دهد (حافظ نیا، 1385: 17). رویکرد ژئوپولیتیک با درجات مختلف بیانگر تاثیر قطعی و جبری جغرافیا در امور تاریخی و سیاسی است(نورائی، شفائی، 1385: 116). گروهی معتقدند که ژئوپولیتیک رابطه جغرافیای طبیعی و انسانی بر سیاست داخلی و خارجی را مورد توجه قرار می دهد. عده ای دیگر نیز ژئوپولیتیک را رابطه ای بین عوامل طبیعی وسیاست یک کشور می دانند. به عبارتی دیگر نوعی روش تحلیل سیاسی است که به نقش عوامل جغرافیایی، در شکل گیری سیاست ملت ها توجه دارد. در مطالعات ژئوپولیتیک که اهمیت فراوانی دارد، میان عوامل جغرافیایی طبیعی و انسانی مانند موقعیت، گستره جمعیت و منابع یک کشور و منطقه از یک سو، و سیاست آن هااز سوی دیگر رابطه و پیوند برقرار می شود. در پرتو همین پیوند و رابطه، رویدادهای تاریخی، تفسیر و تحلیل، رویدادهای آینده پیش بینی و خط مشی سیاست داخلی و خارجی تعیین می شود(سنجابی،1375:   ).

از میان مناطق ژئوپلیتیکی خاورمیانه بسیار مهم و مورد توجه نظام بین المللی بوده و در نظام بین المللی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بر همین اساس جایگاه خاورمیانه در ساختار ژئوپلیتیکی هزاره سوم مورد بررسی قرار گرفته است.

 در خصوص نظريه هاي ژئوپلتيك درست است كه آلفرد ماهان به عنوان طراح استراتژي هاي دريايي شناخته شده است اما 25 قرن قبل از وي درياسالار هخامنشي سيلاك پايه گذار اين استراتژي مبني بر ژئوپلتيك بوده است.سيلاك معتقد بود هر كشوري كه بر سه منطقه كليدي و استراتزيك يعني بحرين،عمان و يمن مسلط باشد بر جهان حكومت خواهد كرد.با توجه به همين استراتژي بود كه در دوره هخامنشيان،ساسانيان،اشكانيان،ايرانيان نيروي دريايي قوي داشتند و بر آب ها و سرزمين هاي دو طرف خليج فارس و درياي عمان تسلط داشتند(الهي،1387: 19).

بریتانیا، خاورمیانه را از لحاظ محدوده جغرافیایی با تفصیل بیشتری تعریف می‌کند: «خاورمیانه سرزمینی است که در اطراف سواحل جنوبی و شرقی دریای مدیترانه کشیده شده و از مراکش تا شبه جزیره عربستان و ایران و گاهی نیز تا فراتر از آن امتداد یافته است.برخی پژوهشگران خاورمیانه را شامل تقریبا تمام کشورهای شرق حوزه مدیترانه مانند ترکیه، سوریه، لبنان، فلسطین، اسراییل، مصر و کشورهای شبه جزیره عربستان (عربستان، کویت، امارات متحده و عمان) به اضافه کشورهای ایران، افغانستان و حتی پاکستان و در قاره آفریقا کشورهای سودان و بخشی از لیبی می دانند (نقیب زاده،1373: 156).

اگرچه اختلاف نظرهایی در رابطه با گسترده ی خاورميانه وجود دارد، چه از این لحاظ که آیا این اصطلاح باید محدودتر شده و کشورهای عربی آفریقایی مانند مصر مستثنی سازد و چه ازاین لحاظ باید گسترده تر شده و جمهوری های مسلمان آسیای مرکزی را شامل گردد، تعریف آن اغلب با مسامحه صورت می گیرد. اکنون این منطقه در کاربردرایج خود کشورهای عربی غربی آسیا و شمال آفریقا – یعنی اعضای اتحادیه عرب – و ایران ترکیه واسرائیل را در بر می گیرد (فاست 20: 1386). به نظر برناردلوئیس، اصطلاح خاورمیانه را نخستین بار ماهان در اشاره به منطقه ای میان عربستان و هند یعنی خلیج فارس مورد استفاده قرار داد که مناسبت ویژه ای برای استراتیژی دریایی داشت (کمپ، هارکاوی، 1383: 36).

 کاربرد پیاپی اصطلاح خاورمیانه در بیانیه ها و در میان افراد نظامی به منظور توضیح وضع منطقه، آن را در میان اقشار وسیعی از مردم فراگیر کرد. تداوم تنش سیاسی در منطقه و اهمیت اساس استراتیژیک آن سبب شده است که این اصطلاح همچنان کاربرد داشته باشد (بیومنت، بلیک، واگ استاف، 1369: 2). نظریه پردازان ژئوپلیتیک مناطق را بر اساس ویژگی های ژئوپلیتیک آنها مطالعه می کنند. آلفرد ماهان بر نقش مناطق دریایی و هالفورد مکیندر بر نقش مناطق خشکی تاکید می کند. سایر نظریه های ژئوپلیتیکی ملهم از این دو نفراست. مکیندر، نظریه«هارتلند» یا قلب زمین را مطرح کرد. به نظر وی منطقه اروپا شرقی، هارتلند محسوب می شد. در نظریه مکیندر: خاور میانه جزء مناطق هلالی شکل محسوب می شد و به همین دلیل همواره جز مناطق کلیدی کشمکش بین شوروی و امریکا بود.

 دکترین معروف رؤسای جمهوری امریکا مانند دکترن ترومن و آیزنهاور در همین جهت بود. در سالهای بعد یکی دیگر از نظریه پردازان ژئوپلیتیک به نام ان. جی. اسپایکمن با ایجاد تغیراتی در نظریه هارتلند نظریه ریمیلند (مناطق حاشیه ای) را ارائه کرد. وی بر این باور که هر دولتی مناطق ریمیلند را کنترل کند بر جهان حکومت خواهد کرد. اس. بی کوهن نظریه« کمربندهای شکننده» را مطرح کرد که منطقه خاورمیانه در جای می گرفت. بر اساس این نظریه خاورمیانه میان دو ابرقدرت بری (شوروی) و بحری (امریکا) قرار دارد و لذا در زیر فشار این دو قدرت خرد می شود (ولدانی، 1388: 28).با وجود این دو نظریه خاورمیانه از موقعیت استراتیژیک مهمی برخوردار است که در طول قرون گذشته بارها مورد تهاجم استعمار گران قرار گرفته است.

خاورمیانه، در تقاطع آسیا، اروپا و آفریقا، به گفته کرسی چهار راه مهم و حیاتی برای این سه قاره به شمار می آید و از نظر ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک، اهمیت ویژه ای دارد. اگر نگاهی به نقشه جهان بیندازیم، در می یابیم که در هیج جای دیگر دنیا، اقیانوس ها به اندازه خاورمیانه در خشکی فرو نرفته اند. اقیانوس هند، با دو بازوی خود یعنی دریای سرخ و خلیج فارس؛ اقیانوس اطلس از راه مدیترانه و دریای سیاه در خشکی نفوذ و مهم ترین گذرگاه ها و آبراه های استراتژیک دنیا را در این ناحیه پدید آورده اند.مانند تنگه های هرمز، بوسفر، دار دانل، باب المندب، کانال سوئز و با اندکی فاصله، تنگه جبل الطارق. بنابراین نفوذ و تسلط بر مناطق استراتژیک خاورمیانه، امتیاز مهم و استراتژیک به شمار می آید.چنانکه آلبوکرک، دریادار پرتقالی مهاجم به خلیج فارس در سال ۱۵۰۷م عقیده داشت :هر دولتی که بر سه تنگه مهم هرمز، باب المندب و مالاکا، تسلط داشته باشد، بر جهان تسلط دارد(جعفری ولدانی،1384:   ).

اين منطقه مللي را شامل مي شود كه از نظر فرهنگي متفاوتند ولي از نظر سياسي، راهبردي و اقتصادي هماهنگي دارند.عوامل سياسي نيز خود تحت تاثير شديد عوامل جغرافيايي(انساني و طبيعي) قرار دارند، در واقع ژئوپلتيك منطقه جهت دهنده وقايع مي باشد.موقعيت جغرافيايي اين كشورها از دو نيروي، متضاد جذب به مركز و گريز از مركز، متاثر ساخته است.نيروي اول از تمايل به همگرايي و همكاري ناشي مي شود در حاليكه محرك نيروي دوم تحت تاثير تمايلات واگرايي به وجود مي آيد(الهي،1387: 73).

هم چنين وجود خليج فارس در دل اين منطقه كه به عنوان مركز دنياي قديم نام گرفته است بر اهميت ژئوپلتيك آن مي افزايد.خليج فارس به منزله “مركز مركز” پاشنه آشيل قاره قديم نام گرفته و هر گونه آشفتگي كه بر اثر عوامل بيروني در اين منطقه پديد آيد پس آمدهايي براي قاره آسيا، اروپا و آفريقا خواهد داشت(فون لو هازن،1375: 46).ابعاد گوناگون اهمیت ژئوپلتیک خلیج فارس عبارتند از:

موقعیت جغرافیایی خلیج فارس:وجود کشور ایران به صورت پل ارتباطی بین شرق و غرب، همچنین حدفاصل روسیه و خلیج فارس و دریای عمان و در نتیجه اقیانوس هند بر اهمیت موقعیت جغرافیایی این منطقه می افزاید.از سوی دیگر شبه جزیره عربستان دو آبراه مهم خلیج فارس-دریای عمان و بحر احمر را در سواحل خود دارد و از طریق دریای عرب به اقیانوس هند متصل است.وجود تنگه های مهم و استراتژیک مالاکا،باب المندب و هرمز نیز حائز اهمیت می باشد.چنانکه آلبو کرک مهاجو پرتغالی به منطقه اقیانوس هند اظهار داشته است هر دولتی بر سه تنگه مذکور تسلط داشته باشد بر جهان مسلط خواهد بود.

بازار منطقه خلیج فارس:این بازار با فروش کالاهای مصرفی و سرمایه ای،فروش خدمات چه به صورت مشاور و متخصص و چه به صورت ارائه کارگر،نیمه ماهر و غیر ماهر و یا بازار سرمایه نقش بسیار حساسی را در متعادل کردن تراز پرداخت های خارجی کشورهای مختلف جهان دارد.

اهمیت منابع طبیعی خلیج فارس:این منابع شامل نفت،گاز و سایر منابع طبیعی می باشد.

ويژگي ها و متغير هاي ژئوپلتيكي منطقه خاورميانه را مي توان از چهار منظر مورد بررسي قرار داد. ويژگي ژئواستراتژيك خاورميانه يكي از عوامل تاثير گذار در امنيت اين منطقه مي باشد.در اينجا با توجه به رقابت استراتژيك بين آمريكا،چين و روسيه خاورميانه تبديل به صحنه عمليات شده است كه در اين ميان آمريكا نقش مهمي را ايفا مي كند.جنگ آمريكا در عراق،افغانستان،پاكستان،تعارضات آن يا ايران،سوريه,حمايت از رژيم صهيونيستي حاكم بر فلسطين اشغالي همگي بيان گر تبديل خاورميانه به صحنه عملياتي استراتژيك آمريكا و اهميت آن مي باشد.

ديگر ويژگي ژئوپلتيكي خاورميانه جمعيت و ساخت بندي جمعيتي آن است.در اين راستا توزيع جغرافيايي قوميت ها و گروه هاي مذهبي بايد مورد توجه قرار گيرد.در اينجا خاورميانه از جمله مناطقي مي باشد كه در صد تمايز گروه ها از در صد بالايي برخوردار مي باشد.همچنين تعارضات قومي نيز در خاورميانه وضعيت نا مطلوبي دارد.توزيع گروه هاي مذهبي به ويژه از ناحيه برخي از واحدهاي منطقه اي نيز بر امنيت منطقه اي خاورميانه تاثير گذار مي باشد.از همين منظر است كه ملك عبدالله پادشاه اردن در سال 2004 مطرح مي كند كه شكل گيري هلال شيعه(متشكل از ايران،عراق،سوريه و لبنان) را به عنوان خطري كه امنيت خاورميانه را تهديد مي كند.

ويژگي هاي نظامي و اقتصادي نيز از ديگر شاخص هاي ژئوپلتيكي منطقه اي در خاورميانه است كه بر امنيت اين منطقه تاثير مي گذارد.لايه بندي نامتوازن قدرت در اين منطقه با قرار گرفتن كشورهاي بسيار قوي در كنار كشورهاي ضعيف قابل مشاهده است.از سوي ديگر پيوند استراتژيك اقتصادي در بين كشورهاي منطقه وجود ندارد.بدين ترتيب خوشه اي بودن شبكه خاورميانه و توزيع نامتوازن قدرت در هر يك از خوشه ها از يك سو و عدم توازن عمومي قدرت در آن و نيز ضعف پيوندهاي استراتژيك اقتصادي بين آن ها موجب عدم شكل گيري فضاي منسجم شده است.به همين دليل خاورميانه در برابر مداخلات خارجي آسيب پذير بوده و منطقه اي مساعد براي ايجاد تنش و بحران مي باشد.

چهارمين ويژگي در رابطه با متغير ژئواكونوميكي مي باشد كه در رابطه با موقعيت برجسته آن در تامين انرژي جهاني مي باشد.از سوي ديگر مصرف نفت و گاز طبيعي جهان بيانگر وابستگي ساير مناطق جهان به منطقه خاورميانه مي باشد.به همين دليل اين منطقه از ضريب حساسيت بالايي در شبكه جهاني برخوردار مي باشد و در نتيجه آسيب پذيري اين منطقه نيز افزايش مي يابد.آسيب پذيري مذكور نيز ميزان تمايلات قدرت هاي مرتبط را براي دخالت در امور منطقه افزايش مي دهد كه تماما در امنيت منطقه نقش بسيار مهمي را ايفا مي كند (قاسمي،1390: 307-316).