نوستالوژي نذر نارنجي

فروردین 4, 1403
11 بازدید

نوستالوژي نذر نارنجي اصفهان- رقص شعله فانوس ها در شاخسار درخت مقدس، فضاي خاكستري بيابانك را به روشني گرايانده است.   وقتي خنجر نارنجي فانوسها، رخت شب درخت حاجت را مي درد، چراغ اميد دلشكستگان اين ديار در حال سوسو زدن دوباره است. عصرگاهان بخصوص در غروب دلتنگ پنجشنبه ها و در فضاي تيره گون […]

نوستالوژي نذر نارنجي
اصفهان- رقص شعله فانوس ها در شاخسار درخت مقدس، فضاي خاكستري بيابانك را به روشني گرايانده است.

 

وقتي خنجر نارنجي فانوسها، رخت شب درخت حاجت را مي درد، چراغ اميد دلشكستگان اين ديار در حال سوسو زدن دوباره است.

عصرگاهان بخصوص در غروب دلتنگ پنجشنبه ها و در فضاي تيره گون خطه كوير، وقتي قلم موي نارنجي شعله هاي فانوس روي بوم خيال حاجت طلبان نقش مي بندد، شميم قداست و معنويت كويرنشينان، فضا را آكنده مي كند.

در اينجا، يك درخت بنه (پسته وحشي) از دل تخته سنگي واقع در مسير يك رودخانه خشك فصلي در حاشيه روستاي هفتومان شهرستان خور و بيابانك روييده، درخت تناوري كه بوميان، تبلور حاجتشان را با نذر سخاوت فانوسي شان در پاي آن، انتظار مي كشند.

هفتوماني ها براي برآورده كردن حاجت خود با روشن كردن فانوس ها يا شمع هاي نذري در اطراف اين درخت كهنسال يا بستن ريسمان هاي سبز دخيل به شاخه هاي آن، در اطرافش حلقه مي زنند و حريم سنگواره اي اين پير سبز را به ماواي راز و نيازشان بدل مي كنند.

وقتي نسيم عصرگاهان با نواي حزن انگيزش در لابلاي شاخسار اين درخت مقدس مي پيچد و نرمه ي دخيل هاي سبزفام را به اينسو و آنسو مي برد و مخروط دلرنگ شعله خوشفام فانوس ها بر سر روستائيان هفتوماني خيمه مي زند، انگار خدا در همين نزديكي است

مناطق كويري، بيش از هر جا، رنگاب خدا دارد بخصوص در دوردستهايش، در دل داغزار دشتي يا در سايگاه واحه اي يا در برهوت تپه ماهوري يا در آيينه زار دل مردم پاكنهادي، عكس خدا افتاده است.
شهرستان كويري خور و بيابانك در۴۲۰ كيلومتري شرقي ترين نقطه اصفهان، خطه اي كويري است با سكنه اي صافدل و بي غل و غش همرنگ زلال تلماسه هاي اين ديار كه رنگ خدا را در اجزاي همه حركات و سكناتشان مي توان ديد.

روستاي هفتومان واقع در بخش نيمه كوهستاني اين شهرستان در زمره مناطقي است كه اهالي اش سالهاست درخت بنه كهنسالي را كه يك عمر آزگار در مسير زوار امام رضا(ع) شاهد صادق رهپويان عشق بوده است، بعنوان ميعادگاه نذر و نيازشان برگزيده اند.

اين روستا و درختش با آب و هواي خوبش در گذشته، يكي از منازل عبور كاروان هاي زيارتي از دل كوير بوده است.

روستاي هفتومان در ۶۵ كيلومتري جنوب خور و ۲۴۰ كيلومتري شرق نايين و در لابلاي مناطق نيمه كوهستاني شهرستان خور و بيابانك واقع است.
وجه تسميه روستاي هفتومان معلوم نيست هرچند عده اي رگ و ريشه اش را به هفت لشكر يا هفت رشته قنات اين آبادي نسبت مي دهند.

هفتومان الان حدود۱۷۰ نفر جمعيت دارد كه از راه كشاورزي و دامداري امرار معاش مي كنند

در ۲۰۰ متري شرق اين روستا و از دل يك تخت سنگ(با محيط ۲۰ متر و ارتفاع سه متر)، درخت بنه اي سر برآورده كه با تنه قطورش معلوم است عمر درازي دارد كه انگار هيچكس هم مقدارش را نمي داند.

لعاب شيري با رگه هاي قهوه اي تنه قطور اين درخت كه مانند رشته هاي مار درهم تنيده شده، با سيماب خاستگاه سنگي اش بطرز زيبايي همرنگي و هارموني دارد آنچنانكه گوئي اين سنگ و درخت بعد از يك عمر انس و الفت، هم اينك در يكديگر آميخته و ممزوج شده اند.

عمر درخت بنه معمولا طولاني است كمااينكه روايتي اساطيري وجود دارد كه مي گويد: اسكندر به همراه حضرت خضر(ع) به دنبال آب حيات به ظلمات (گويا نام غاري است) رفتند و اسكندر راه را گم كرد و به آب حيات دست نيافت، اما خضر نبي به چشمه آب حيات ‌رسيد و از آن ‌نوشيد و مشكي هم براي اسكندر پـر ‌كرد و از غار بيرون ‌آمد و به فرمان خدا دهانه غار بسته ‌شد و حضرت خضر در طول مسير مشك آب را به شاخه درخت بنه اي آويخت تا كمي استراحت كند اما كلاغي به مشك حمله‌ و با منقارش آن را پاره ‌كرد كه در نتيجه آب مشك بر زمين و به پاي درخت بنه ‌ريخته شد. بر همين اساس هم گفته مي شود عمر كلاغ كه توانسته است قطراتي از آب حيات را بنوشد تا سيصد سال و عمر درخت بنه به يكهزار سال هم مي رسد.(برگرفته از كتاب باستاني پاريزي)
درهر حال، با توجه به ظاهر درخت تناور هفتومان و گفته معمرين منطقه، قدر مسلم عمر اين درخت مقدس بسيار زياد است.

جعفر اشرف رييس شوراي اسلامي روستاي هفتومان دورتادور تنه اين درخت را چهار و نيم متر و ارتفاعش را شش متر اعلام كرده است
بَنَه(پسته كوهي) از خانواده Anacardiaceae است كه نام علمي اش از نام پسته ي فارسي اقتباس شده است.

گونه هاي مختلف بنه مانند انجير كوهي و بادام كوهي در كوهستان هاي خشك و نيم خشك استپي مي رويد.

بنه با ارتفاع حداكثر۱۰ متر داراي تاجي گرد و بزرگ، تنه اي قطور، ناصاف و تيره، برگ هاي شاخه اي و تخم مرغي شكل ناكشيده و حاشيه اي مژه دار با گل هاي خوشه اي باز است و رنگ شاخه‌هايش به سفيدي مايل به خاكستري مي زند.

ميوه بنه به صورت ساچمه اي شكل سبزرنگ است كه روغن بالايي دارد و خشك آن را كوبيده براي تزئين نان روي خمير مي ريزند و همچنين از آن در تهيه غذاي محلي كله جوش استفاه مي كنند.
درخت بنه در فرهنگ كويري جايگاه خاصي دارد كمااينكه نامش در فولكلور مناطق كويري هم زبانزد است كه نمونه اش اين شعر است:

شوي نوروز سفر پر سن ابي خيگي ماست ميعطر از ون ابي

(شب نوروز سفره پر از سمنو مي شد خيگ(مشك) ماست از دانه هاي بنه معطر مي شد)

شم شولت پلاوي ارجن ابي گوشت پوست كيبابي پازن ابي

(شام شب عيد پلوي ارزن بود گوشت پلوي توي كباب پازن- شكار كوهي- بود)

كشيي پازنت كشيي ونه اي نارسينه، اي نار سينه

(پازن كجا رفت، بنه كجا رفت اي انارك، اي انارك)(ابراهيمي اناركي، ص۱۳۰)

يكي از همين درختان روييده در حاشيه روستاي هفتومان سالهاي سال است كه براي اهالي آن جنبه مقدس دارد، مردمي معتقد كه رويش آرزوهاي همرنگ نذور نارنجي خود را در نجواهاي عارفانه شبانه اشان در دامن اين پيرسبز انتظار مي كشند.

در كنار اين درخت، پيت هاي پر از نفت هم ديده مي شود كه حاجت طلبان، آنها را نذر كرده اند تا در شباشب دلشدگان خلوت گزين اين ديار دورافتاده، از سوخت آن براي افروختن فانوس هاي موجود در اطراف اين ميعادگاه سبز استفاده شود.

پسينگاه بخصوص عصرهاي پنجشنبه وقتي فانوسها روشن مي شود، تلالووي رنگاب نارنجي آنها در سراپرده سياه شب كوير و در بزنگاه سكوت مطلق اين منطقه بياباني كه گهگاه با اذكار و ادعيه حاجت طلبان ترك مي خورد، حس نوستالوژيك خاصي را در وجود آدم لبريز مي كند، حسي غريب و دلگداز اما متين و روح افزا.

تنه اين درخت درهم تنيده با هيبت پيچاپيچش، آنقدر بزرگ و جادار است كه هفتوماني ها در گذشته از اشكاف آن بعنوان جافانوسي يا محل افروختن شمع استفاده مي كردند اما سالها پيش وقوع يك آتش سوزي در تنه درخت، اهالي را بر آن داشت تا در دل تخته سنگ ياد شده، محل خاصي براي گذاشتن فانوس ها تعبيه كنند.

درخت مقدس بنه هفتومان، مكان خلوت گزيني براي راز و نياز اهالي اين روستاي دورافتاده در دل بيابانك است كه غير از نقشش بعنوان پاتوق نذر نارنجي حاجت طلبان در غروبهاي پنجشنبه، در ايام خاص سوگواري نظير ماه محرم نيز خنكاي سايه سارش ميعادگاه عزاداران حسيني است.

به گفته برخي،با توجه به اينكه مردم منطقه قبل از اسلام پيرو دين زرتشت بوده اند، شايد برخي باورهايشان بخصوص در باره گياهان، ريشه در مسائل كهن تر داشته باشد چنانكه در روستاي هفتومان، اين درخت نظر كرده و سزاوار احترام است (ع،خ، سينا، هشتم اسفند ۱۳۸۹)

با اين حال، رگ و ريشه اين اعتقاد را بايد در جاي ديگري و خاصه بر حسب اقليم ديار كوير جستجو كرد، بخصوص اينكه رسم تقديس درخت و دخيل بستن به آن را مي توان در بسياري از جاهاي ديگر كشور بويژه در مناطق خشك و بياباني نيز مشاهده كرد.

با توجه به نقش حياتي درخت در مناطق خشك و كويري، قدر مسلم حفاظت از هرگونه دار و درخت امري پسنديده و بلكه ضروري بوده است و لابد همين مساله هم مي تواند خاستگاه تقديس و صيانت از بقاي گياه در اين نقاط باشد.

به گفته محمدعلي ابراهيم اناركي نويسنده كتاب انارك، فلسفه دخيل بستن به درخت در مناطق كويري را بايد در اين نكته جستجو كرد كه چون در گذشته مردم اين مناطق به سوخت دسترسي نداشتند و براي تامين نيازشان ناچار به بريدن و استفاده از چوب درختان مي شدند و درعين حال درخت نيز از اهميت زيادي در نقاط بياباني برخوردار بوده، اين سنت حسنه به مرور زمان در اين مناطق باب شده است كه كسي براي حفظ درخت، ريسمان سبزي را به شاخه اي مي بسته و مدعي مي شده اين درخت نظر كرده است تا بدين ترتيب مسافران يا مردم بومي از شكستن شاخه ها و قطع درختان خوداري كنند.

درهر حال، برخي از اهالي روستاي هفتومان معتقدند در پرتو انوار نذورات خود در پاي اين درخت مقدس و به مدد دل سپردن به بارگاه حضرت دوست، حاجت روا مي‌شوند.
اكنون شاخه شاخه ي اين درخت كهنسال مملو از پارچه هايي سبز و بعضا قرمز رنگي است كه هر يك از آنها نشانه حاجت يكي از هفتوماني هاست، حاجاتي بغايت ساده كه قناعت و مناعت طبع خاص كويرنشينان در آنها پيداست.در برهوت كوير، درخت و هر نشانه سرزندگي و طراوت ارزشي بيش از جاهاي ديگر دارد ولواينكه اين ارزش حتي جنبه قدسي و معنوي نداشته باشد.
در روستاي هفتومان بيابانك، اعتقاد به قداست اين بنه پير دستكم اين فايده را داشته كه از قرنها پيش تاكنون مصون از دستبرد انسان، همچنان سرسبز، استوار و سرفراز باقي مانده و در عين رونق ماواي خلوت حاجتمندان، سوسوي نارنجي فانوس نذر و نياز مردم اين ديار را به سبزينگي پيرترين موجود زنده اين خطه كويري پيوند زده است.

۱- برگرفته از كتاب نون جو، دوغ گو، اثر محمد ابراهيم باستاني پاريزي، پاورقي صفحه 9

۲ -ع ، خ، سينا، خور در گذر روزگار، تاريخ و اتفاقات، هشتم اسفند۱۳۸۹

۳-ابراهيمي اناركي، محمدعلي، انارك، چاپ باقري، پاييز ۱۳۸۵

از: محمدرضا شكراللهي